درود
در یادداشتی که در تاریخ 2/8/86 در وبلاگ قرار داده بودم قول دادم که مطلب جامع و کاملی در مورد قراردادهای ایران و روسیه در مورد دریای مازندران و سهم ایران از این دریا تهیه کنم و در وبلاگ قرار بدم.
مطلب زیر یکی از بهترین و مستدل ترین منابعی هست که در این زمینه وجود دارد.
آقای دکتر هوشنگ طالع چندین کتاب در مورد تجزیه ایران دارند و مطالب بسیار جالب و خواندنی در مورد سهم ایران از دریای مازندران.
لطفا توجه فرمایید:
سهم ايران از درياي مازندران در گفت و گو با دكتر هوشنگ طالع
در یادداشتی که در تاریخ 2/8/86 در وبلاگ قرار داده بودم قول دادم که مطلب جامع و کاملی در مورد قراردادهای ایران و روسیه در مورد دریای مازندران و سهم ایران از این دریا تهیه کنم و در وبلاگ قرار بدم.
مطلب زیر یکی از بهترین و مستدل ترین منابعی هست که در این زمینه وجود دارد.
آقای دکتر هوشنگ طالع چندین کتاب در مورد تجزیه ایران دارند و مطالب بسیار جالب و خواندنی در مورد سهم ایران از دریای مازندران.
لطفا توجه فرمایید:
سهم ايران از درياي مازندران در گفت و گو با دكتر هوشنگ طالع
پذيرش سهم کمتر از 50درصد، در حکم تجزيهی ايران است
گفتوگوگر: آرتميس
رژيم حقوقي در ياي مازندران و سهم ايران از اين دريا كه زماني كاسپين مي خواندندش ،درست از همان روزي كه اتحاد جماهير شوروي سقوط و كشورهايي چند جايگزين آن شدند،به محل بحث و جدل دولت هاي اين كشورها تبديل شده است به نحوي كه در اين مدت دول مركزي اين كشورها با تاكيد بر منافع ملي خود،خواهان سهم بيشتر كشور متبوع خود از اين دريا شده اند. اما موضوع رژيم حقوقي درياي مازندران و سهم ما از اين درياي غني چندي است كه با فراز و نشيبهايي روبرو شده است تا حدي كه دو روز پيش منوچهر متكي وزير امور خارجه ايران ،ارائه برخي تحليل ها مبني بر اينكه سهم ايران از درياي خزرزماني 50 درصد بوده است را نادرست خواند و اظهار داشت:«سهم ايران از اين دريا هيچ گاه 50 درصد نبوده و اين رقم منطقي نيست و هيچ قراردادي هم درباره آن وجود ندارد.»
اين اظهارات به نحوي صريح ترين اظهار نظر يك مقام ايراني در نفي قراردادهاي متقن گذشته در اثبات سهم 50 درصدي ايران از درياي مازندران بوده است.براي بررسي قرارداد مودت (1921) و تجارت و بحر پيمايي (1940) ميان ايران و شوروي و تاكيد اين قرارداد بر سهم 50 درصدي ايران از درياي مازندران، به سراغ دكتر هوشنگ طالع پژوهشگر فرهنگ و تاريخ معاصر ايران و نويسنده ي چندين كتاب با محوريت تجزيه ايران رفتيم و در يك گفتگوي چالشي نظرات وي را در اين حوزه جويا شديم كه متن آن را در زير ميخوانيد:
جناب آقاي دكتر!به عنوان مطلع به كوتاهي در خصوص پيشينهي تاريخي درياي مازندران يا همان كاسپين، از آغاز نام گذاري بدين نام تا به امروز برايمان بگوييد
میدانیم که تمام جهانیان دریای شمالی ایران را به نام یکی از کهنترین اقوام ایرانی، یعنی «کاسپیها» که در زمان باستان ساکن کرانههای این دریا بودند، «دریای کاسپین» مینامند. اين را نیز میدانیم که در طول سدههای بسیار تا به امروز، نام «مازندران» بر این دریا، بیش از هر نام دیگری به گوش فرزندان این سرزمین خوش آهنگ بوده است.
پس از ظهور اسلام، مورخان و جغرافینگاران مسلمان که به شرح احوال تاریخی اقوام ساحلنشین دریای شمالی ایران پرداختند، در بیان موضع و موقعیت جغرافیایی سرزمین قلمرو هر قوم، ناچار اسامی بومی هر بخش از آبهای کرانهای دریا را که از نام محل و قوم مردم ساحلنشین همان بخش برگرفته بودند، در آثار خود آوردند. همان گونه که امروزه ما به همان شیوه، اسامی محلی و بومی مصطلح میان ساحلنشینان در یک محدوده ساحلی را برای آبهای کرانهی آن بخش بهکار میبریم. برای مثال میگویم: دریای انزلی، دریای چمخاله، دریای رامسر و ... از اینرو در عصر اسلامی و در میان مسلمانان نامهای چندی مانند : مازندران، تبرستان، آبسکون، گرگان (هیرکانیای باستان)، گیلان، دیلم، قزوین (کاسپین) و نیز خزر و غیر آن از برای این دریا پیدا شد. چنان که گفته شد این نامها در آثار این نویسندگان تنها معرف حوزهی محدودی از آبهای کرانهای بود و گاه قلمرو حضور و یا اقتدار قومی را در طول ساحل مورد نظر میرسانید.
موقعيت طبيعي درياي مازندران به چه نحوي است و اينكه اين دريا در چه طول و عرض جغرافيايي قرار گرفته است؟
دریای مازندران (کاسپیان)، میان طولهای 46 درجه و 38 دقیقه و 54 درجه 34 درجه شرقی و عرض 36 درجه و 34 دقیقه و 47 درجه و 33 دقیقه شمالی و در شمال مرکزی ایران واقع است. این دریا از سوی باختر به جمهوریهای آذربایجان (اران) و فدراسیون روسیه، از شمال به فدراسیون روسیه و جمهوری قزاقستان، از خاور به جمهوری قزاقستان و ترکمنستان و از جنوب به ایران محدود است.
درازای این دریا (از جنوب به شمال) حدود 1200 کیلومتر و پهنای آن در پهنترین نقطه (در شمال) 554 کیلومتر و باریکترین ناحیهی آن (میان شبهجزیره آبشوران و دماغهی کواولی) ، 202 کیلومتر است. بدینسان، میانگین پهنای دریای مازندران، حدود 300 کیلومتر برآورد میشود.
ژرفای این دریا در شمال بسیار کم است. به طوری که ژرفای چهار پنجم این بخش از دریای مازندران، کمتر از 10 متر است. این دریا در بخش میانی، 170 تا 790 متر عمق دارد. بخشهای ژرف این دریا در قسمت جنوبی قرار دارد و عمق آن میان 960 نا 980 متر است. ميانگين گودی این دریا 180 متر و سطح آن با توجه به افزایش و کاهش، متغييز است.
اگر بخواهيم از منظري تاريخي به درياي مازندران نگاه كنيم،بيان نماييد كه مشخصا از چه زماني ، پاي روس ها به اين دريا باز شد و پيش از ظهور پتر درياي مازندران از چه موقعيتي برخوردار بود؟
در سال 1551 میلادی (930 خورشیدی)، ایوان واسیلیویچ (1584-1533 م 963- 913خورشیدی) معروف به «ایوان مخوف»، حکمران مسکو، با پیروزی بر خان قازان، خاننشین مزبور را برانداخت و دو سال بعد، بندر آستاراگان (استاراخان، هشترخان ) را0گشود. در نتیجه، برای نخستین بار، پای روسیان به دریای مازندران باز شد.
اما پیش از ظهور «پتر» در صحنه سیاسی روسیه (1752-1682 میلادی / 11041- 1041-خورشیدی) همیشه دریای مازندران، یک دریای ایرانی بود. بیشترین بخش کنارههای این دریا، در قلمرو دولت ایران قرار داشت. مهمتر این که در این بخش، ایران با مدعی یا مدعیانی روبرو نبود. ایران تا پیش از تاجگذاری پتر، هرگز از سوی دریای مازندران مورد تهدید جدی قرار نگرفته بود.
پادشاهی پتر در روسیه، با دوران حکومت سلطان حسین صفوی (1101-1073 خورشیدی / 1723-1694 میلادی) در ایران، همزمان بود. پتر با تنظیم نوعی راهبرد ‹ تجاوز و توسعه› در پی یورش به سرزمینهای همسایه و گسترش ارضی برآمد. استراتژی مزبور به منشور یا «وصیتنامه» پتر مشهور گشت. پتر، پس از چند تاخت و تاز در قلمرو عثمانی، متوجه ایران شد. اما، ایران که بارها توانسته بود نیرومندترین امپراتوری جهان یعنی عثمانی را شکست دهد، برای پتر بسیار مهیب مینمود. پتر، به دنبال گسیل دو فرستاده به دربار اصفهان و به دست آوردن اطلاعات لازم پیرامون اوضاع نابسامان ایران و یک بررسی همهجانبه که بیش از هشت سال به درازا کشید، در ماه مه 1723 میلادی (اردیبهشت ماه 1102 ) ، فرمان تهاجم به سوی سرزمینهای ایران را صادر کرد. روسها به سرعت دست اندرکار شدند و از راه ولگا خود را به دریای مازندران رسانیده و داغستان را متصرف شدند. سپس متوجه گیلان شده و شهر رشت را اشغال کردند. نیروهای محلی در گیلان به مقابله برخاستند، اما شکست خوردند. روسها که از این پیروزی جریتر شده بودند، بادکوبه را نیز تسخیر کردند.
بدینسان، برای اولین بار کشور ایران از سوی دریای مازندران مورد تهدید و هجوم قرار گرفت و در نتیجه، حاکمیت بلامعارض ایران در این دریا، به مخاطره افتاد.
گرچه جانشینان پتر با یک اخطار سادهی «نادر» نیروهای خود را از گیلان و قفقاز خارج کردند اما آنان همچنان به دنبال فرصت برای اجرای منشور پتر بودند. با قتل آقامحمدخان قاجار، در قلعه شیشه (شوشی) در دهم خرداد ماه 1176 (31 مه 1797 ) ، آخرین مانع در برابر تجاوز و گسترش ارضی روسها از میان رفت.
به دنبال سيزده سال نبرد و شكست ايران و تحميل دو قرارداد گلستان (1813م / 1192خ )و تركمنچاي (1828م/1206خ) ، حاكميت ايران بر درياي مازندران دچار خدشهي كلي شد.
فروپاشي امپراتوري تزارها چه تاثيري در تحولات مربوط به درياي مازندران داشته است؟
در شانزدهم مارس 1917 میلادی (25 اسفند ماه 1295 خورشیدی)، با کنارهگیری نیکلای دوم تزار روس و خودداری «گرانددوک میشل» برادر وی از قبول تاج و تخت، امپراتوری روسیه از هم پاشید. ایرانیان از فروپاشی حکومت جبار و ستمگر روسیه غرق در سرور و شادمانی شدند.با فروپاشی امپراتوری تزاری، قراردادهای تحمیلی از سوی حکومت مزبور، به خودی خود ملغیالاثر گردیدند. حکومت بلشویکی که جانشین رژیم تزاری شده بود، خوب میدانست که به دلیل رفع ید غاصب، میبایست مورد غضب به صاحب اصلی آن بازگشت داده شود.
از اینرو، بلشویکها در پی آن بودند که با اعمال فشار بر حکومت ناتوان ایران، ارثیهی خونین تزارها را به خود منتقل کنند. به دنبال اشغال شهر رشت از سوی بلشویکها، دولت ایران به جامعهی ملل شکایت برد. جامعه ملل در 16 ژوئن 1920 /خرداد ماه 1299 ) به شکایت ایران رسیدگی کرد. در طرح این دعوا، از آنجا که شکایت «بیزوری از زورمندی» بود، تصمیم روشنی اتخاذ نشد.
در بیست و سوم آذر ماه 1300 / 13 دسامبر 1921 )، مجلس شورای ملی، زیر فشار شدید روسها که بخشهایی از شمال ایران را تصرف کرده بودند اجازهی امضا و مبادلهی اسناد عهدنامه مودت میان ایران و جمهوری شوروی روسیه را صادر کرد.
برپایهی این عهدنامه، آنچه را که حکومت تزاری برپایهی تحمیل قراردادهاي «گلستان و ترکمانچای» و «آخال» از ایران تجزیه کرده بود، به حکومت بلشویکی منتقل گردید. اما حقوق ایران در دریای مازندران تا حدود زیادی ترمیم شد و ایران حقوق برابر با اتحاد شوروی در دریای مازندران به دست آورد.
در این میان، نظری کوتاه به بخش نخست فصل اول عهدنامهی مودت ميان دولتین ایران و جمهوری شوروی روسیه، بازگو کنندهی بسیاری از حقایق تاریخی است :
دولت شوروی روسیه مطابق بیانیهی خود راجع به مبانی سیاست روسیه نسبت به ملت ایران مندرج در مراسلات 14 یانوار (ژانویه) 1918 و 26 ایوان (ژوئن) 1919، یک مرتبه دیگر رسما اعلان مینماید که از سیاست جابرانهای که دولتهای مستعمراتی روسیه که به ارادهی کارگران و دهاتین این مملکت سرنگون شدند نسبت به ایران تعقیب مینمودند قطعا صرفنظر مینماید... دولت شوروي روسيه تمام معاهدات و مقاولات و قراردادها راكه دولت تزاري روسيه با ايران منعقد نمود ، و حقوق ملت ايران را تضييع مينمود، ملغي واز درجهي لعتبار ساقط شده اعلان مينمايد.
در فصل يلزدهم مكان عهد نامه كه اشاره به مسايل درياي مازندران دارد، ميخوانيم :
نظر به اين كه مطابق اصول بيان شده در فصل اول ابن عهدنامه ، عهدنامهي منعقده در 10 فوريه 1828 مابين ايزان و روسبه در تركمانچاي نيز كه فصل 8 آن حق داشتن بحريه را در درياي مازندران از ايران سلب نموده بود ، از درجه اعتبار ساقط است . معهذا طرفين متعاهدين رضايت ميدهندكه ا ز زمان امضاي اين معاهده، هر دو بالسويه حق كشتيراني آزادرا در زير بيرقهاي خوددربحرخزر داشته باشد.
روز پنجم فروردين ماه 1319(25مارس 1940) ، قرارداد بازرگاني و بحرپيمايي ميان دولت ايزان و اتحاد شوروي بسته شد. در اين قرارداد به حق بهرهگيري يكسان و انحصاري دو دولت، از درياي مازندران ، چه از نظر كشتيراني(ماده13) و چه از نظر استفاده از منابع طبيعي( بند 4 ماده12) ، به گونه روشن و غير قابل تعبير اشاره شده است :
طرفين متعاهدين بر طبق اصولي كه در عهدنامهب مورخ 6 فوريه 1921 بين ايران و جمهوري متحد سوسياليستي، شوروي روسيه اعلام گرديده است. موافقت دارند كه در تمام درياي خزر كشتيهايي جز كشتيهاي متعلق به ايران يا انحاد شوروي سوسياليستي و يا متعلق به اتباع و بنگاههاي بازرگاني و حمل و نقل كشوري يكي از طرفين متعاهدين كه در زير پرچم ايران يا زير پرچم اتحاد جماهير شوروي سوسياليستي سير مينمايند، نميتواند وجود داشته باشد.
بند 4 ماده 12 مقرر مي دارد:
هر يك از طرفين متعاهدين ماهي كيري را در سواحل خود در حد10 ميل دريايي به كشتيهاي خود اختصاص داده و اين حق رابراي خود محفوظ ميدارند ...
فروپاشي اتحاد شوروي و تقسيم آن به چندين كشور،تاثيرات متعددي بر موقعيت رژيم حقوقي درياي مازندران برجاي گذارده است.كمي در اين خصوص برايمان بگوييد؟
روز سیام آذر ماه 1370 (21 دسامبر 1991)، اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی فرو پاشید و در این فرآیند پرچم داس و چکش از فراز کرملین فرود آورده شد.
با فروپاشی نظام اتحاد شوروی، دگرگونی ژرفی در مناطق قفقاز و آسیای میانه پدیدار گردید. در اثر فروپاشی مزبور، سه جمهوری در منطقهی قفقاز و پنج جمهوری بر پهنهی آسیای میانه ایجاد شدند. این جمهوریها بر سرزمینهایی شکل گرفتند که موضوع قراردادهای گلستان، ترکمانچای و آخال بودند. در این میان، سه جمهوری از جمهوریهای یاد شده، یعنی جمهوریهای آذربایجان (اران)، قزاقستان و ترکمنستان، دارای مرز آبی در دریای مازندراناند. برابر این رخداد عظیم تاریخی که بیشک از مهمترین رویدادهای سدهی بیستم به شمار میرود و رابطهی گسست ناپذیر با تاریخ و منافع حیاتی ملت ایران دارد. حکومت جمهوری اسلامی میبایست پیآمدهای فروپاشی نظام شوروی را در پرتو قراردادهای یاد شده مورد تجزیه و تحلیل قرار میداد و موضع دقیق خود را در راستای حفظ منافع ملت ایران، اعلام میکرد.
اما برخلاف اصول برخاسته از حفظ منافع ملی، وزارت امور خارجهی جمهوری اسلامی، برابر فرآیند فروپاشی نظام شوروی و تغییرات عمدهی جغرافیایی و سیاست جغرافیایی (ژئوپلتیک) منطقه، نه تنها واکنش دقیق و صریحی نشان نداد بلکه با اعلام نظرهای گوناگون از سوی مقامهای مختلف، بر سردرگمی سیاست خارجی کشور در این زمینه افزوده شد.
رژيم حقوقي درياي مازندران بر چه اصولي بنا شده است و قرارداد مودت ميان ايران و شوروي حائي چه اصول و بند هايي بوده است؟آيا اين قرارداد نمي تواند نافي ادعاهايي باشد كه اين روزها در نفي سهم 50 درصدي ايران از درياي مازندران مطرح مي شود؟
در حال حاضر، رژیم حقویق دریای مازندران (کاسپیان) برپایهی قرارداد مودت (1921) و بازرگانی و بحرپیمایی (1940)، میان دولت ایران و اتحاد شوروی استوار است.
چنان که اشاره شد، برپایهی فصل یازدهم قرارداد 1921 و نیز بند 4 ماده 12 قرارداد بازرگانی و بحرپیمایی 1940، ایران و اتحاد جماهیر شوروی از نظر کشتیرانی و بهرهبرداری از منابع آبزیان دریای مازندران دارای حق برابر و مساویاند. مهم آن که سفیر کبیر دولت اتحاد شوروی در تهران که قرارداد 1940 را از سوی دولت خود امضا کرده است، در روز امضای قرارداد (5 فروردین 1319 - 25 مارس 1940) در نامهای به وزیر امور خارجهی ایران، با روشنی کامل از دریای مازندران به عنوان دریای ایران و شوروی نام میبرد.
وی به وزیر امور خارجه ایران مینویسد :
«... با نهایت توقیر مراتب زیر را به استحضار آن جناب میرساند : ... نظر به اینکه دریای خزر که طرفین متعاهدین آن را دریای ایران و شوروی میدانند ...»
در پاسخ، وزیر خارجهی ایران، به «ماتوی فیلیموتو» سفیرکبیر دولت اتحاد شوروی مینویسد :
«... با کمال توقیر وصول نامه مورخ 25 مارس 1940 آن جناب را که به مضمون ذیل است تایید مینمایم ... دریای خزر که طرفین متعاهدین آن را دریای ایران و شوروی میدانند ...»
ماده 13 قرارداد بازرگانی و بحرپیمایی میان ایران و شوروی، تصریح میکند :
...طرفین متعاهدین بر طبق اصولی که در عهدنامهی مورخ 6 فوریه 1921 بین ایران و جمهوری متحده سوسیالیستی شوروی روسیه اعلام گردیده است، موافقت دارند که در تمام دریای خزر کشتیهایی جز کشتیهای متعلق به ایران یا اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی و یا متعلق به اتباع و بنگاههای بازرگانی و حمل و نقل کشوری یکی از طرفین متعاهدین که زیر پرچم ایران یا پرچم اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی سیر مینمایند، نمیتواند وجود داشته باشد ...»
بدینسان، مفاد قراردادهای 1921 و 1940 و نیز نامههای پیوست قرارداد 1940، روشن میسازند که :
1. دریای مازندران یک دریای بسته است.
2. این دریا در ید مالکیت و حاکمیت متساوی دو دولت ایران و شوروی قرار دارد.
3. از آنجا که تحدید حدودی در دریای مزبور میان ایران و شوروی به عمل نیامده است، مالکیت و حاکمیت دو دولت بر این دریا به گونه مشاع است.
برای تاکید بر این امر که دریای مازندران یک دریای بسته است، تبصره ماده دوم قانون راجعبه اکتشافات و بهرهبرداری از منابع طبیعی فلات قارهی ایران مصوب بیست و هشتم خرداد ماه 1334، تصریح شده است : «... در مورد بحر خزر مبنای عمل طبق اصول حقوق بینالمللی مربوط به دریای بسته بوده و میباشد ...»
به نظر مي رسد عدم نياز فوري ايران به منابع نفتي درياي مازندران علتي بر عدم پيگيري حقوق مطلق ايران از سهم 50 درصدي خود در درياي مازندران باشد.به نظز شما تقابل هاي آينده كه به احتمال زياد بر سر انرژي خواهد بود،تاثيري بر معادلات رژيم حقوقي درياي مازندران خواهد داشت؟
برخلاف سدهی بیستم که جغرافیای برخورد برپایهی جهانبینی (ایدئولوژی) قرار داشت، در سدهی بیست و یکم جغرافیای برخورد برپایهی منابع قرار دارد. اهمیت منابع، گسترهی برخورد را تعیین میکند. در این میان، مهمترین عاملی که مرزهای جغرافیایی نوین برخورد را در جهان تعیین میکند، نفت و گاز است. قطع این مواد، دارای پیآمدهای مرگبار برای کاربران آن و به ویژه جهان صنعتی غرب است. از اینرو، تضمین جریان آزاد آن مسالهی مهم و امری حیاتی است.
با در نظر گرفتن این نکته که مصرف جهانی انرژی سالانه، كمابيش 3 در صد افزایش مییابد، رقابت برای دست یابی به ذخیرههای عظیم انرژی در سالهای آینده شدیدتر خواهد شد. شورای امنیت ملی آمریکا در گزارش سالانهی خود پیرامون سیاست امنیتی در سال 1999 میلادی (1378 خورشیدی) نوشت : «برای آمریکا اطمینان از دستیابی به نفت وارداتی همچنان حیاتی خواهد بود.»
بنابراین ما باید توجه خود را به ثبات در مناطق تولیدی کلیدی ادامه داده تا اطمینان یابیم که دسترسی و جریان آزاد این منابع تضمین گردیده است.
جغرافيای نوین برخورد كه با جغرافیای نفت، همخوانی کامل دارد، مناطق زیر را در بر میگیرد : خلیجفارس، دریای مازندران، آسیای میانه، دریای چین. با هر اندازه دانش کم، درمییابیم که ایران در دل جغرافیای نفت قرار دارد. حضور در این پهنه، نمایانگر اهمیت کشورها و سرزمینهاست و از سوی دیگر قرار گرفتن در مرکز تنشها و کشمکشهاست. بدینسان، ایران بار دیگر در موقعیت «دل جهان» قرار گرفته است. زیرا نقطهی ثقل جغرافیای نفت، از نظر استقرار، سرزمینی، ایران است. ایران، در شمال خلیجفارس، جنوب دریای مازندران و غرب آسیای میانه قرار دارد. مناطق یاد شده و دریای چین (با اهمیت کمتر و شاید مدعیان بیشتر)، پهنهی اصلی جغرافیای نفت را تشکیل میدهد.
آیا عظمت زمان و موقع ایران را درک میکنیم و توان آن را داریم که به درستی ایران را در جایگاه «دل جهان» قرار دهیم؟ با هزار افسوس باید گفت که قراین و نشانهها، خلاف این امر را نشان میدهند.
كوتاه سخن، حقوق تاریخی و قانونی ملت ایران برپایهی قراردادهای موجود میان ایران و اتحاد شوروی، روشن و مسجل و مسلم است.
هیچکس و هیچ مقام نمیتواند و اجازه ندارد که از سوی ملت ایران قراردادی را امضا کند که کوچکترین خدشه بر منافع و مصالح ملت ایران در دریای مازندران وارد کند.
از آنجا که تحدید حدود میان ایران و اتحاد شوروی در دریای مازندران به عمل نیامده است، پذیرش سهم کمتر از 50 در صد، در حکم تجزیهی ایران است.
۳ نظر:
سلام مرسی از مطالب قشنگت ،
من و همه هم شهریام هم با نظر شما موافقیم و واقعا از آینده ایران می ترسیم.
معلوم نیست چه شود!
قراردادی که 50% به ایران می داد بر مبنای این که فقط دو کشور در کنار این دریا هستند و با حمایت آمریکا از ایران و با توجه به این که ایران توانایی استفاده از این درصد را بدون کمک کشور دیگری نداشت بسته شد. الان 5 کشور شدند و ایران هیچ حامی نداره و توانایی استفاده از منابع رو به تنهایی پیدا کرده. حالا انتظار دارید باز هم به همان قرارداد پایبند باشند.
من نیز در کتابی که در این مورد نوشتم با اشاره به دیدگاههای اساتید سیاست ملی همچون سرور دکتر طبیب و دیگر بزرگان ایران زمین ، خود یک دیدگاه مستقل دارم .
روی سطح آبی دریای کاسپن رژیم حقوقی مشاء و زیر سطح بر اساس قرارداد 1921 50 درصد ایران و 50 درصد روسیه .
پاینده ایران
کتابم به زودی از فیلتر ارشاد رد خواهد شد .
ارسال یک نظر