Wellcome

Wellcome to my weblog

به وبلاگ رامین بختیاری خوش آمدید.

(Ramin Bakhtiari)

۱۳۸۶ اسفند ۸, چهارشنبه

خلیج همیشه فارس

درود
چند وقت پیش فیلمی از استیون سیگال مرد شماره یک آیکیدو جهان می دیدم.ماجرای این فیلم هم مانند اکثر فیلمهای جدید میهن پرستانه اکشن هالیوودی، درخاورمیانه سپری می شود و به نمایش قدرت ارتش آمریکا و
عقب ماندگی کشورهای خاورمیانه اشاره دارد.
صرف نظر از هنر نمایی استیون سیگال درنشان دادن تکنیک های آیکیدو، این فیلم هیچ ارزش و برتری هنری دیگری نداشت. اما یک نکته در این فیلم بود که مرا به تعجب و خشم وادار کرد. آن هم اشاره به خلیج همیشه فارس با نام غیر واقعی خلی... عربی بود. حتما متوجه منظورم شدید. من حتی حاضر نیستم که آن اسم را بطور کامل بنویسم. ننگم می آید از این توهین و وقاحت.
بله دوستان تا وقتی که وزیر امور خارجه ما بدون هیچ اطلاعی از تاریخ پرافتخار ایران و در کمال ندانم کاری اعلام می کند که سهم ایران از دریای خزر هیچوقت از 11 درصد بیشتر نبوده و تا وقتی رئیس جمهور محترم در نهایت خونسردی از خلیج فارس به عنوان خلیج دوستی یاد می کند نباید انتظار بیشتری از بیگانه داشته باشیم. بیگانه فقط به فکر تجزیه ایران است. از ماست که بر ماست.
خلیج فارس همیشه خلیج فارس بوده، هست و خواهد بود.
و حالا در google earth خلیج فارس به عنوان غیر واقعی خلی.. عربی نامگذاری شده است.
و در لینکی که در زیر قرار داده ام به این مسئله اعتراض شده و اقدام به جمع آوری امضا برای حذف این اسم غیرواقعی شده است. به عنوان یک ایرانی وطن پرست وظیفه داشتم که این لینک را در اینجا قرار بدهم.
و از شما به عنوان یک وطن پرست تقاضا دارم که این نامه را برای دست اندر کاران Google earth بفرستید تا بتوانیم قدمی برای حفظ تمامیت ارضی ایران برداشته باشیم.
از دوستانی که این لینک را برایم فرستادند کمال تشکر را دارم.

۱۳۸۶ اسفند ۵, یکشنبه

درود

5 اسپند ماه، سالروز تولد مهندس بزرگ خواجه نصیرالدین طوسی بر همه مهندسان، چه با مدرک چه بی مدرک چه مهندس اکادمیک چه مهندس تجربی و بر جامعه بزرگ مهندسین
مبارک باد.
می تونید دنیای بدون مهندسی رو تصور کنید؟؟؟
عکس زیر گوشه ای از دنیای بدون مهندسین سیویل(نقشه برداری، راه و ساختمان و آب و شهری) رو تصویر کرده.تا نظر شما چی باشه


۱۳۸۶ بهمن ۲۷, شنبه

تاثیرات یک نقشه بردار بر جامعه!!!

!وقتی یک اکیپ نقشه برداری وارد محلی یا روستایی برای انجام عملیات نقشه برداری میشه معمولا افراد روستا به فراخور حالشون نسبت به وجود گروه واکنش نشون میدن. معمولا تاثیر ورود یک گروه نقشه برداری به جایی مثل روستا طیف وسیعی از افراد محلی رو در بر می گیره. در زیر به تعدادی از این طیف ها پرداختم که جنبه طنز هم داره.
از طرز نگاه کردن آدما وحرف زدنشون با هم در مورد ما و یا گاهگاهی حرف زدنشون با خودم میشه حدس زد که چه فکری در مورد تیم ما می کنند.
هر کسی بنا به موقعیت و وضعیت خودش فکر بخصوصی در مورد فعالیت ما در اونجا داره. به قول معروف: هر کس از ظن خود شد یار من.
کم کم به این فکر افتادم که مثلا ورود یک اکیپ نقشه برداری به یه محل چه تاثیری روی افراد حاضر در محل داره و اونا چه فکری در مورد کار اکیپ می کنن.
از کمترین سنین شروع می کنم.
بچه های چند روزه تا 5 ساله: معمولا این بچه ها وقتی اکیپ نقشه برداری وارد محل مورد نظر میشه خواب هستند. سر و صدای اکیپ و اینکه برای متوجه کردن همدیگه سوت بزنن اگه بیسیم نداشته باشن باعث میشه که بچه ها از خواب بلند بشن و شروع به گریه کنن. عجب تاثیری!!!!
بچه های 5 ساله تا 7 ساله: معمولا تو کوچه و جلو در خونه مشغول بازی و تلو تلو خوردن هستن. با دید ن اکیپ فکر می کنن که اینا چیه که دستشونه . بیشتر هم از 3 پایه خوششون میاد.سعی می کنن با احتیاط نزدیک بشن و بازی کنن.
بچه های 7تا 18 ساله: این گروه در مدرسه هستن. فقط اگه از پنجره کلاسشون به بیرون دید داشته باشن سعی می کنن با شیطنت سر از کار گروه در بیارن و هی با هم پچ پچ می کنن. و معمولا در گوش هم میگن اومدن فیلم بگیرن. دیگه چیزی از درس و کلاس نمی فهمند. هی منتظرن زنگ آخر بخوره بریزن بیرون بیان جلو دوربین شاید از اونا هم فیلم و عکس گرفته بشه.
معلم کلاس:از اینکه می بینه بچه ها حواسشون پرت شده شاکی میشه. خودشم یه نیم نگاهی به بیرون داره. میخواد دستگیرش بشه که جریان از چه قراره.
معاملات ملکی محل: معمولا شاخک این افراد بسیار تیز هست و سریع واکنش نشون میدن. میخوان خیلی سریع سر در بیارن که جریان چیه. نقشه برداری بابت چیه. چیزی قراره ساخته بشه؟؟ چیزی میخواد خراب بشه؟؟؟ خیابونی می خواد ساخته بشه؟؟ کجا میخواد اصلاحی بخوره؟؟؟ از کجا میخواد رد بشه خیابون؟؟؟؟ زمین کی داره نقشه برداری میشه؟؟؟ اگه قراره خیابون رد بشه یا میدون زده بشه اونوقت زمین مشدی ممدلی گرونتر میشه یا حاج عباس؟؟؟ یا زمین خودش؟؟؟ معمولا چون این افراد در بخشداری روستا یا شورای ده چند آشنا دارن سریع تماس میگیرن و میگن که خبرداری حاجی؟؟ یه چند نفری اومدن دارن از زمینت فیلم میگیرن.آشنان؟؟؟
کاسب محل: معمولا کاسب محل از همه چیز محل خبر داره. زن کی داره میزاد؟؟ کی داره ماشین میخره.
کی امروز رفته شهر. بچه کی کدوم دانشگاه کدوم رشته درس میخونه. همه میرن سراغش تا بپرسن چه خبره؟
کدوم شبکه اومده فیلمبرداری!!!؟؟؟ کی پخش میشه؟؟!!.خونه کی می خواد خراب بشه. اونم کم فروشی نمی کنه و هر چی می دونه به همه میگه. وجود ما واسه کاسب محل خیلی صرف داره. آخه مغازه اش شلوغ میشه.
اونی که خونه بدون جواز و یک شبه ساخته: بدجوری دلش به تالاپ تالاپ میوفته که هنوز دیواراش سفت نشده اومدن واسه خراب کردن. احتمالا چند تا فحش هم تو دلش میده. نمی دونه بیاد جلو سوال کنه یا نه. از هر کسی میپرسه واسه چیه. معمولا تا آخر عملیات اکیپ همون دور و برا میچرخه که مطمئن بشه خطری براش نداره.
اونی که با برادراش سر ارث و میراث دعوا داره: آی خونش به جوش میاد که آره! آی برادر نامرد رفتی واسه من نقشه کش آوردی. میخوای زمین رو بالا بکشی. حالا بهت نشون میدم. دماری ازشون در بیارم. معمولا اینا با چوب و چماق میان سراغ آدم. اما اول برای اطمینان با لحن بد و ناجور از آدم سوال می کنه که اینجا چکار داری؟؟ از طرف کی اومدی. یکبار واقعا این اتفاق افتاد. من سراب داشتم کار میکردم. با یک راهنما. عموی راهنما با چماق اومد و شروع کرد داد و بیداد و بد و بیراه البته به ترکی. منم چیزی نمی فهمیدم. راهنمای ما هم رفت سمتش و چون گنده تر بود یقه شو گرفت. هی با هم با صدای بلند با هم حرف میزدند و داد می کشیدند. من دیدم الان بدجوری همدیگرو میزنن. رفتم جداشون کردم. موقع ناهار راهنما گفت: عموی من فکر میکرد که قراره زمین هارو بالا بکشم و تو اومدی که نقشه بکشی. اومده بود که تورو بزنه. شانس آوردی که من بودم اونجا. تازه تعجب کرده بود که من چه جوری جرات کردم برم جلو و جداشون کنم!!!! (احتمالا عموه از شجاعت و نترسی من ترسیده بود)
زنهای خونه دار: همه جلو در جمع میشن و به بهانه دیدن ما شروع می کنن به غیبت و از این چیزا. دخترا هم هی چادرشون از رو سرشون میاد پایین و میره بالا.
دیونه های محل: حتی برای اونها هم وجود ما یه اتفاق تازه و جالبه. سعی می کنن نزدیک بشن و به وسایل دست بزنن. یا سعی می کنن توجه افراد گروه رو به خود جلب کنن.ادای افراد اکیپ رو در میارن.
یادمه یکبار همینطور که مشغول کار بودم یه پسر بچه 10 12 ساله اومد کنارم وایساد. معلوم بود که عقب مونده ذهنی هست و کمتر کسی بهش توجه می کنه. خیلی هم علاقه داشت که بطور مداوم منو ماچ کنه. برای من که معمولا به این سادگی ها به کسی ماچ نمیدم!! چون از بچگی بدم میومد کار سختی بود. البته این کارش دلیل داشت. ماچم میکرد که بذارم از توی دوربین نگاه کنه. عجب!!!. حتی این بچه هم بده و بستون و معامله کردن آدمای بزرگ رو خوب بلد بود.
افراد وابسته به شورای ده: سریعا میان طرفمون و خیلی مودب و اتو کشیده شروع می کنن به سوال که این کارا بابت چی هست. کدوم طرح میخواد اجرا بشه. کی اجرا میشه. معمولا هم خیلی زود عنوان می کنن که خودشونم دستی در ساخت وساز و سازندگی روستاشون دارن. .معلوم میشه که از افراد از جان گذشته شورا هستن. معمولا یه تعارف خشک و خالی هم برای چایی و ناهار هم می کنن. و بعدش سریع میرن سمت خونه رئیس شورا.
جوونای بیکار محل: اینا معمولا یک کمی به سر و وضع و لباس و تیپشون میرسن. بعد میان جلو و سوال می کنن که چه خبره. بعدش باهم یه جایی که تو دید باشن جمع میشن و با دست علامت پیروزی نشون می دن و جلوی دوربین رژه میرن. بعدش باهم جمع میشن و شروع می کنن به خندیدن و مسخره کردن. مد ام هم پارازیت میندازن که آقا از ما هم فیلم بگیر.اونایی که موتور دارن صدای موتورشون رو در میارن و سر و صدا راه میندازن.
افراد مسن: معمولا یکی دوتاشون میان و حال و احوال می کنن و اگه حالشو داشته باشن میگن که جونیاشون از اون چوبای بلند(میر) دستشون می گرفتن و کلی کارکردن با آقای مهندسی.

این وسط فقط تیم نقشه برداریه که بدون آب و چایی باید با کلی آدم سر و کله بزنه.

۱۳۸۶ بهمن ۱۵, دوشنبه

نگذارید پرونده هسته ای حقانیت ما در دریای مازندران را ماست مالی کند

نگذارید پرونده هسته ای حقانیت ما در
دریای مازندران را ماست مالی کند
در ادامه مطلبی که دیروز در اینجا قرار دادم مقاله ای به قلم جناب آقای دکتر هوشنگ طالع از مجله وزین خواندنی در اینجا قرار می دهم و برای دست اندرکاران مجله محترم خواندنی آرزوی موفقیت روزافزون دارم

آیت اله جنتی دبیر شورای نگهبان در خطبه های نماز جمعه تهران(۱۵ مهرماه ۱۳۸۳)، گفت: "نباید در مساله هسته ای ننگی بردامن این مملکت بگذاریم، تا چنان بشود که همان‌طور که ما شاهان قاجار را به خاطر واگذاری بخشی از کشور به روس‌ها نفرین می‌کنیم، آیندگان هم ما را نفرین کنند."

گرچه ملت ایران، دولت‌های وقت را مشغول تجزیه سرتاسر قفقاز، آسیای میانه، دوپاره شدن ایران و افغانستان، بلوچستان و ... می داند، اما باید دانست که آن دولت‌ها و مردم ایران، در برابر تهاجم بیگانگان دلیرانه جنگیدند و وجب به وجب خاک سرزمین‌های جدا شده، از خون مردم این سرزمین، رنگین است.
۱۳ سال نبرد بر سر قفقاز با امپراتوری نیرومند روسیه که از حمایت سیاسی و نیرنگ‌بازی امپراتوری بریتانیا بهره‌مند بود و نیز چند نبرد بر سر "هرات" و سرانجام جنگ با دولت بریتانیا، ارسال نیرو به "مرو" و ... کوتاه شده‌ای از تلاش‌های دولت و ملت ایران برای حفظ و نگاهداری تمامیت اراضی ایران بود که متاسفانه به ناکامی و تجزیه بخش‌های بزرگی از این کشور انجامید. در سال ۱۹٠۷، حتا دو قدرت استعماری روس و انگلیس بر پایه قرارداد ۱۹٠۷ ایران را میان خود تقسیم کردند که این توطئه با پایداری نمایندگان دوره اول مجلس شورای ملی و تلاش همه مردم ایران، خنثی شد.
تنها در این میان، تجزیه‌ی بحرین بود که با همکاری هیات فاسد حاکم و سکوت کامل کسانی که تا امروز نیز حیات کامل دارند و آن روز، می‌توانستند به عنوان روشن‌فکر، مدعیان رهبری اجتماعی، رهبران و اعضای احزاب سیاسی حتا با پسوندهای "ملی"، جامعه‌ی روحانیت و ...، مانع از این کار گردند، به مورد اجرا گذارده شد.
آری، دولتمردان و اعضای هیات حاکمه، باید بسیار نگران آن باشند که کاری نکنند که مورد لعن و نفرین مردم قرار بگیرند. به گفته روانشاد مهندس رضا گنجه‌ای(بابا شمل)، "عاق اولاد" شدن، مصیبت‌بارتر از "عاق والدین" است.
دیگر این که، باید بدانیم که تنها مساله هسته‌ای نیست که می تواند ما را مورد لعن و نفرین آیندگان قرار دهد. بدون تردید از آن مهم‌تر، مساله‌ی حقوقی تاریخی ایران در دریای مازندران است که با تمامیت اراضی ایران سرو کار دارد. هم‌چنین مساله‌ی سه جزیره ایرانی تنب بزرگ، تنب کوچک و ابوموسی نیز از مسایلی است که می‌تواند خدای نا کرده ما را "عاق اولاد" کند.
شب دوشنبه( ۱۷ مهرماه ۱۳۸۴)، در میزگرد شبکه‌ی خبر، آقای صفری که افزون بر معاونت وزارت امور خارجه، مسئول ویژه در امور مربوط به دریای مازندران نیز هست و هم چنین آقای حاج بابایی عضو هیات رییسه مجلس شورای اسلامی که به گونه تلفنی در آن شرکت داشت، با کمال تاسف، سخنانی را بر زبان آورد که درمغایرت کامل با منافع ملی ایران و تمامیت ارضی ایران قرار داشت.
این سخنان، مصداق بارز همان چیزی است که باعث نفرین آیندگان خواهد شد، البته اگر حاضران دست روی دست بگذارند و نظاره گر باشند.
بر پایه‌ی عهدنامه موجود، نیمی از دریای مازندران(کاسپیان/ ایران و شوروی/ خزر)، از آن ملت ایران است.
منطوق و مفهوم این عهدنامه، به حدی روشن هستند که نیازی به هیچ گونه تفسیر و تعبیر حقوقی، ندارند.
این دو عهدنامه، عبارتند از عهدنامه مودت، معروف به عهدنامه ۱۹۲۱ میلادی و قرارداد بازرگانی و بحرپیمایی، معروف به قرارداد ۱۹۴٠ میلادی، میان دولت ایران و دولت اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی.
افزون بر آن، در نامه‌های پیوست قرارداد تجارت و بحرپیمایی مصوب ۵ فروردین ۲۵)۱۳۱۹ مارس ۱۹۴٠)، به درخواست دولت شوروی و پذیزش دولت ایران، دریای مازندران(خزر، کاسپیان)، به عنوان دریای "ایران و شوروی"، نامگذاری شده است. نکته قابل توجه در این نامگذاری، تقدم نام ایران بر شوروی است.
سفیر کبیر دولت اتحاد شوروی در تهران که قرارداد ۱۹۴٠ را از سوی دولت خود در تهران امضا کرد، در همان روز امضای قراداد(۵ فروردین ۲۵/۱۳۱۹ مارس ۱۹۴٠)، در نامه ای به وزیر امور خارجه ایران، می‌نویسد:" با نهایت توقیر، مراقبت زیر را به استحضار آن جناب می رساند: .... نظر به این که دریای خزر که طرفین متعاهدین آن را دریای ایران و شوروی می دانند..."
در پاسخ، وزیر امور خارجه دولت ایران به سفیر کبیر اتحاد جماهیر شوروی نوشت:" با کمال توقیر، وصول نامه ۲۵ مارس ۱۹۴٠ آن جناب را که به مضمون ذیل است، تایید می‌نمایم...دریای خزر که طرفین متعاهدین، آن را دریای ایران و شوروی می دانند..."
ماده ۱۳ قرارداد بازرگانی و بحرپیمایی ایران و دولت شوروی، تصریح می کند: طرفین متعاهدین بر طبق اصولی که در عهدنامه مورخ ۶ فوریه ۱۹۲۱ میان ایران و جمهوری متحده سوسیالیستی شوروی روسیه اعلام گردیده است، توافق دارند که در تمام دریای خزر، کشتی هایی جز کشتی های متعلق به ایران
یا اتحادیه جماهیر شوروی سوسیالیست «در اینجا نیز نام ایران، مقدم بر اتحاد شوروی است» و یا متعلق به اتباع و بنگاه‌های بازرگانی و حمل و نقل کشوری یکی از طرفین متعاهدین که زیر پرچم ایران یا پرچم اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی سر می‌نمایند، نمی‌تواند وجود داشته باشد.
در فصل یازدهم عهدنامه مودت(۲۳ آذر ۱۳٠٠/ ۱۳ دسامبر ۱۹۲۱)، آمده است:" نظر به این که مطابق اصول بیان شده در فصل اول این عهدنامه «عهدنامه ۱۹۲۱»، عهدنامه منعقده در ۱٠ فوریه ۱۸۲۸ مابین ایران و روسیه در ترکمانچای نیز که فصل ۸ آن، حق داشتن بحریه را در بحر خزر از ایران سلب نموده بود، از درجه اعتبار ساقط است.مع‌هذا طرفین متعاهدین رضایت می‌دهند که از زمان امضای این معاهده، هردو بالسویه حق کشتیرانی آزاد را در زیر بیرق خود در بحر خزر داشته باشند."
روز پنجم فروردین ماه ۲۵)۱۳۱۹ دسامبر ۱۹۴٠)، قرارداد بازرگانی و بحرپیمایی میان دولت ایران و اتحادیه شوروی بسته شد. در این قرارداد، به حق بهره‌گیری یکسان و انحصاری دو دولت از دریای مازندران، چه از نظر کشتیرانی(ماده ۱۳) و چه از نظر استفاده از منابع طبیعی(بند ۴ ماده ۱۲)، به گونه روشن و غیر قابل تعبیر، اشاره شده است.
بند ۴ ماده ۱۲، مقرر می دارد:" هر یک از طرفین متعاهدین، ماهی‌گیری را در سواحل خود در حد ۱٠ میل دریایی به کشتی‌های خود اختصاص داده و این حق را برای خود محفوظ می دارند که واردات ماهی‌های صید شده از طرف کارکنان کتشی‌هایی را که زیر پرچم روسیه می‌نماید، از تخفیفات و مزایای خاصی بهره‌مند سازند."
بدین ترتیب، مفاد قرارداد ۱۹۲۱ و ۱۹۴٠ و نامه سفیر کبیر شوروی به وزیر امور خارجه ایران و نیز پاسخ وزیر امور خارجه ایران به نامه مزبور، روشن می‌سازد که:
۱-دریای مازندران(دریای ایران و شوروی)، یک دریای بسته است.
۲-این دریا، در ید مالکیت و حاکمیت مساوی دو دولت ایران و شوروی، قرار دارد.
۳-از آنجا که، هیچ گونه تحدید حدود میان ایران و شوروی در دریای مازندران به عمل نیامده است، مالکیت و حاکمیت ایران و شوروی در این دریا، به گونه مشاع و تساوی می باشد. یعنی هر یک از طرفین، مالکیت و در نتیجه حاکمیت بر ۳ دانگ از ۶ دانگ زمین دریا را دارا می باشند.
تنها مورد استثنا در این مورد و آن هم تنها در مساله ماهی‌گیری مربوط به بند ۴ ماده ۱۲ قرارداد تجارت و بحرپیمایی است.
برای تاکید بر این امر که دریای مازندران یک دریای بسته است، در تبصره ماده ۲ قانون راجع به اکتشاف و بهره‌برداری از منابع طبیعی فلات قاره ایران، مصوب ۲۸ خردادماه ۱۳۳۴، تصریح شده است:" در مورد بحر خزر، مبنای عمل طبق اصول حقوق بین‌المللی مربوط به دریای بسته بوده و می‌باشد."
بدین سان، با توجه به دو قرارداد ۱۹۲۱ و ۱۹۴٠ و نیز نامه‌های تبادله میان سفیر کبیر اتحاد شوروی و وزیر امور خارجه دولت ایران در همان روز امضای قرارداد ۱۹۴۱، هرگونه چشم‌پوشی از سهم پنجاه درصدی ایران در دریای مازندران، در حکم تجزیه کشور است.
به دنبال فروپاشی اتجاد شوروی،پانزده جمهوری بر پهنه آن کشور سر بر آوردند که چهار تای آن‌ها، با دریای مازندران هم مرزاند.

جمهوری‌های پانزده گانه‌ی مزبور بر پایه دو عهدنامه مینسک و آلماآتی، خود را میراث‌خوار در اتحاد شوروی کردند و ضمن ادعا بر مایملک اتحاد شوروی، همه بدهی‌ها و نیز الزامات حاصله از پیمان‌های دوجانبه و چند جانبه‌ی دولت مزبور را پذیرفتند.
بدین سان، چهار جمهوری فدراسیون شوروی، آذربایجان (اران)، ترکمنستان و قزاقستان، تنها می‌توانند مدعی سهم اتحاد شوروی(۵٠ درصد) در دریای مازندران باشند. بر مبنای واقعیت‌هایی که بر شمردیم، میراث‌خواران اتحاد شوروی، پیش از هر گفت‌و‌گو با ایران، می‌بایست بر سر تقسیم ماترک اتحاد شوروی در دریای مازندران(ایران و شوروی) که عبارت است از ۵٠ درصد یا ۳ دانگ از ۶ دانگ این دریا، به چانه‌زنی، گفت‌و‌گو و تفاهم یا نزاع و ستیز برخیزند.
بدین سان، توافق ۴ واحد سیاسی فدراسیون روسیه، قزاقستان، ترکمنستان و آذربایجان(اران) بر سر مرده‌ریگ اتحاد شوروی در دریای مازندران که تنها نیمی از آن را در بر می گیرد، راه را برای گفت‌و‌گو بر سر تعیین رژیم نوین حقوقی دریای مازندران با دولت ایران، می‌گشاید.
پیش از این مرحله، هر نوع گفت‌و‌گو با تک تک میراث‌بران اتحاد شوروی در دریای مازندران، می‌بایست به گونه غیررسمی انجام گیرد و نباید مفهوم گفت‌و‌گو بر سر رژیم حقوقی دریای مازندران را داشته باشد. سخن گفتن و سخن شنیدن بر سهم ایران در دریای مازندران در حد چیزی کم تر از ۵٠ درصد، در مغایرت کامل با منافع ملی ایران، در حکم تجزیه ایران است.
از سوی دیگر، باید توجه داشته باشیم که تجزیه احتمالی هر یک از واحدهای سیاسی ایجاد شده بر پهنه اتحاد شوروی(اران، فدراسیون روسیه، قزاقستان و ترکمنستان) و سر بر آوردن واحدهای سیاسی نوین در کرانه دریای مازندران، اثری بر حق السهم ایران در این دریا ندارد. واحد حاصل از تجزیه، تنها بخشی از دارایی‌ها و بدهی‌های واحد اصلی را به ارث برده است.
بدین سان، حقوق تاریخی و قانونی ملت ایران، بر پایه‌ی قراردادهای موجود میان ایران و اتحاد شوروی، روشن، مسجل و مسلم است.
هیچ کس و هیچ مقام نمی‌تواند و اجازه ندارد که از سوی ملت ایران، قراردادی را امضا کند که کوچکترین خدشه‌ای بر منافع ملی ایران در این دریا وارد سازد.




۱۳۸۶ بهمن ۱۴, یکشنبه

سهم ایران از دریای مازندران

درود
در یادداشتی که در تاریخ 2/8/86 در وبلاگ قرار داده بودم قول دادم که مطلب جامع و کاملی در مورد قراردادهای ایران و روسیه در مورد دریای مازندران و سهم ایران از این دریا تهیه کنم و در وبلاگ قرار بدم.
مطلب زیر یکی از بهترین و مستدل ترین منابعی هست که در این زمینه وجود دارد.
آقای دکتر هوشنگ طالع چندین کتاب در مورد تجزیه ایران دارند و مطالب بسیار جالب و خواندنی در مورد سهم ایران از دریای مازندران.
لطفا توجه فرمایید:


سهم ايران از درياي مازندران در گفت و گو با دكتر هوشنگ طالع

پذيرش سهم کم‌تر از 50درصد، در حکم تجزيه‌ی ايران است

گفت‌و‌گوگر: آرتميس

رژيم حقوقي در ياي مازندران و سهم ايران از اين دريا كه زماني كاسپين مي خواندندش ،درست از همان روزي كه اتحاد جماهير شوروي سقوط و كشورهايي چند جايگزين آن شدند،به محل بحث و جدل دولت هاي اين كشورها تبديل شده است به نحوي كه در اين مدت دول مركزي اين كشورها با تاكيد بر منافع ملي خود،خواهان سهم بيشتر كشور متبوع خود از اين دريا شده اند. اما موضوع رژيم حقوقي درياي مازندران و سهم ما از اين درياي غني چندي است كه با فراز و نشيب‌هايي روبرو شده است تا حدي كه دو روز پيش منوچهر متكي وزير امور خارجه ايران ،ارائه برخي تحليل ها مبني بر اينكه سهم ايران از درياي خزرزماني 50 درصد بوده است را نادرست خواند و اظهار داشت:«سهم ايران از اين دريا هيچ گاه 50 درصد نبوده و اين رقم منطقي نيست و هيچ قراردادي هم درباره آن وجود ندارد.»
اين اظهارات به نحوي صريح ترين اظهار نظر يك مقام ايراني در نفي قراردادهاي متقن گذشته در اثبات سهم 50 درصدي ايران از درياي مازندران بوده است.براي بررسي قرارداد مودت (1921) و تجارت و بحر پيمايي (1940) ميان ايران و شوروي و تاكيد اين قرارداد بر سهم 50 درصدي ايران از درياي مازندران، به سراغ دكتر هوشنگ طالع پژوهشگر فرهنگ و تاريخ معاصر ايران و نويسنده ي چندين كتاب با محوريت تجزيه ايران رفتيم و در يك گفتگوي چالشي نظرات وي را در اين حوزه جويا شديم كه متن آن را در زير مي‌خوانيد
:

جناب آقاي دكتر!به عنوان مطلع به كوتاهي در خصوص پيشينه‌ي تاريخي درياي مازندران يا همان كاسپين، از آغاز نام گذاري بدين نام تا به امروز برايمان بگوييد

می‌دانیم که تمام جهانیان دریای شمالی ایران را به نام یکی از کهن‌ترین اقوام ایرانی، یعنی «کاسپی‌ها» که در زمان باستان ساکن کرانه‌های این دریا بودند، «دریای کاسپین» می‌نامند. اين را نیز می‌دانیم که در طول سده‌های بسیار تا به امروز، نام «مازندران» بر این دریا، بیش از هر نام دیگری به گوش فرزندان این سرزمین خوش آهنگ بوده است.
پس از ظهور اسلام، مورخان و جغرافی‌نگاران مسلمان که به شرح احوال تاریخی اقوام ساحل‌نشین دریای شمالی ایران پرداختند، در بیان موضع و موقعیت جغرافیایی سرزمین قلمرو هر قوم، ناچار اسامی بومی هر بخش از آب­های کرانه‌ای دریا را که از نام محل و قوم مردم ساحل‌نشین همان بخش برگرفته بودند، در آثار خود آوردند. همان گونه که امروزه ما به همان شیوه، اسامی محلی و بومی مصطلح میان ساحل‌نشینان در یک محدوده ساحلی را برای آب­های کرانه‌ی آن بخش به‌کار می‌بریم. برای مثال می‌گویم: دریای انزلی، دریای چمخاله، دریای رامسر و ... از این‌رو در عصر اسلامی و در میان مسلمانان نام‌های چندی مانند : مازندران، تبرستان، آبسکون، گرگان (هیرکانیای باستان)، گیلان، دیلم، قزوین (کاسپین) و نیز خزر و غیر آن از برای این دریا پیدا شد. چنان که گفته شد این نام‌ها در آثار این نویسندگان تنها معرف حوزه‌ی محدودی از آب‌های کرانه‌ای بود و گاه قلمرو حضور و یا اقتدار قومی را در طول ساحل مورد نظر می‌رسانید.
موقعيت طبيعي درياي مازندران به چه نحوي است و اينكه اين دريا در چه طول و عرض جغرافيايي قرار گرفته است؟

دریای مازندران (کاسپیان)، میان طول‌های 46 درجه و 38 دقیقه و 54 درجه 34 درجه شرقی و عرض 36 درجه و 34 دقیقه و 47 درجه و 33 دقیقه شمالی و در شمال مرکزی ایران واقع است. این دریا از سوی باختر به جمهوری‌های آذربایجان (اران) و فدراسیون روسیه، از شمال به فدراسیون روسیه و جمهوری قزاقستان، از خاور به جمهوری قزاقستان و ترکمنستان و از جنوب به ایران محدود است.
درازای این دریا (از جنوب به شمال) حدود 1200 کیلومتر و پهنای آن در پهن‌ترین نقطه (در شمال) 554 کیلومتر و باریک‌ترین ناحیه‌ی آن (میان شبه‌جزیره آبشوران و دماغه‌ی کواولی) ، 202 کیلومتر است. بدین‌سان، میانگین پهنای دریای مازندران، حدود 300 کیلومتر برآورد می‌شود.
ژرفای این دریا در شمال بسیار کم است. به طوری که ژرفای چهار پنجم این بخش از دریای مازندران، کم‌تر از 10 متر است. این دریا در بخش میانی، 170 تا 790 متر عمق دارد. بخش‌های ژرف این دریا در قسمت جنوبی قرار دارد و عمق آن میان 960 نا 980 متر است. ميانگين گودی این دریا 180 متر و سطح آن با توجه به افزایش و کاهش، متغييز است.

اگر بخواهيم از منظري تاريخي به درياي مازندران نگاه كنيم،بيان نماييد كه مشخصا از چه زماني ، پاي روس ها به اين دريا باز شد و پيش از ظهور پتر درياي مازندران از چه موقعيتي برخوردار بود؟

در سال 1551 میلادی (930 خورشیدی)، ایوان واسیلیویچ (1584-1533 م 963- 913خورشیدی) معروف به «ایوان مخوف»، حکم‌ران مسکو، با پیروزی بر خان قازان، خان‌نشین مزبور را برانداخت و دو سال بعد، بندر آستاراگان (استاراخان، هشترخان ) را0گشود. در نتیجه، برای نخستین بار، پای روسیان به دریای مازندران باز شد.
اما پیش از ظهور «پتر» در صحنه سیاسی روسیه (1752-1682 میلادی / 11041- 1041-خورشیدی) همیشه دریای مازندران، یک دریای ایرانی بود. بیش‌ترین بخش کناره‌های این دریا، در قلمرو دولت ایران قرار داشت. مهم‌تر این که در این بخش، ایران با مدعی یا مدعیانی روبرو نبود. ایران تا پیش از تاجگذاری پتر، هرگز از سوی دریای مازندران مورد تهدید جدی قرار نگرفته بود.

پادشاهی پتر در روسیه، با دوران حکومت سلطان حسین صفوی (1101-1073 خورشیدی / 1723-1694 میلادی) در ایران، همزمان بود. پتر با تنظیم نوعی راهبرد ‹ تجاوز و توسعه› در پی یورش به سرزمین‌های همسایه و گسترش ارضی برآمد. استراتژی مزبور به منشور یا «وصیت‌نامه» پتر مشهور گشت. پتر، پس از چند تاخت و تاز در قلمرو عثمانی، متوجه ایران شد. اما، ایران که بارها توانسته بود نیرومندترین امپراتوری جهان یعنی عثمانی را شکست دهد، برای پتر بسیار مهیب می‌نمود. پتر، به دنبال گسیل دو فرستاده به دربار اصفهان و به دست آوردن اطلاعات لازم پیرامون اوضاع نابسامان ایران و یک بررسی همه‌جانبه که بیش از هشت سال به درازا کشید، در ماه مه 1723 میلادی (اردیبهشت ماه 1102 ) ، فرمان تهاجم به سوی سرزمین‌های ایران را صادر کرد. روس‌ها به سرعت دست اندرکار شدند و از راه ولگا خود را به دریای مازندران رسانیده و داغستان را متصرف شدند. سپس متوجه گیلان شده و شهر رشت را اشغال کردند. نیروهای محلی در گیلان به مقابله برخاستند، اما شکست خوردند. روس­ها که از این پیروزی جری‌تر شده بودند، بادکوبه را نیز تسخیر کردند.
بدین‌سان، برای اولین بار کشور ایران از سوی دریای مازندران مورد تهدید و هجوم قرار گرفت و در نتیجه، حاکمیت بلامعارض ایران در این دریا، به مخاطره افتاد.
گرچه جانشینان پتر با یک اخطار ساده‌ی «نادر» نیروهای خود را از گیلان و قفقاز خارج کردند اما آنان هم‌چنان به دنبال فرصت برای اجرای منشور پتر بودند. با قتل آقامحمدخان قاجار، در قلعه شیشه (شوشی) در دهم خرداد ماه 1176 (31 مه 1797 ) ، آخرین مانع در برابر تجاوز و گسترش ارضی روس­ها از میان رفت.
به دنبال سيزده سال نبرد و شكست ايران و تحميل دو قرارداد گلستان (1813م / 1192خ )و تركمن‌چاي (1828م/1206خ) ، حاكميت ايران بر درياي مازندران دچار خدشه‌ي كلي شد.

فروپاشي امپراتوري تزارها چه تاثيري در تحولات مربوط به درياي مازندران داشته است؟

در شانزدهم مارس 1917 میلادی (25 اسفند ماه 1295 خورشیدی)، با کناره‌گیری نیکلای دوم تزار روس و خودداری «گرانددوک میشل» برادر وی از قبول تاج و تخت، امپراتوری روسیه از هم پاشید. ایرانیان از فروپاشی حکومت جبار و ستمگر روسیه غرق در سرور و شادمانی شدند.با فروپاشی امپراتوری تزاری، قراردادهای تحمیلی از سوی حکومت مزبور، به خودی خود ملغی‌الاثر گردیدند. حکومت بلشویکی که جانشین رژیم تزاری شده بود، خوب می‌دانست که به دلیل رفع ید غاصب، می‌بایست مورد غضب به صاحب اصلی آن بازگشت داده شود.
از این‌رو، بلشویک‌ها در پی آن بودند که با اعمال فشار بر حکومت ناتوان ایران، ارثیه‌ی خونین تزارها را به خود منتقل کنند. به دنبال اشغال شهر رشت از سوی بلشویک‌ها، دولت ایران به جامعه‌ی ملل شکایت برد. جامعه ملل در 16 ژوئن 1920 /خرداد ماه 1299 ) به شکایت ایران رسیدگی کرد. در طرح این دعوا، از آن‌جا که شکایت «بی‌زوری از زورمندی» بود، تصمیم روشنی اتخاذ نشد.
در بیست و سوم آذر ماه 1300 / 13 دسامبر 1921 )، مجلس شورای ملی، زیر فشار شدید روس‌ها که بخش‌هایی از شمال ایران را تصرف کرده بودند اجازه‌ی امضا و مبادله‌ی اسناد عهدنامه مودت میان ایران و جمهوری شوروی روسیه را صادر کرد.
برپایه‌ی این عهدنامه، آن‌چه را که حکومت تزاری برپایه‌ی تحمیل قراردادهاي «گلستان و ترکمان‌چای» و «آخال» از ایران تجزیه کرده بود، به حکومت بلشویکی منتقل گردید. اما حقوق ایران در دریای مازندران تا حدود زیادی ترمیم شد و ایران حقوق برابر با اتحاد شوروی در دریای مازندران به دست آورد.
در این میان، نظری کوتاه به بخش نخست فصل اول عهدنامه‌ی مودت ميان دولتین ایران و جمهوری شوروی روسیه، بازگو کننده‌ی بسیاری از حقایق تاریخی است :
دولت شوروی روسیه مطابق بیانیه‌ی خود راجع به مبانی سیاست روسیه نسبت به ملت ایران مندرج در مراسلات 14 یانوار (ژانویه) 1918 و 26 ایوان (ژوئن) 1919، یک مرتبه دیگر رسما اعلان می‌نماید که از سیاست جابرانه‌ای که دولت­های مستعمراتی روسیه که به اراده‌ی کارگران و دهاتین این مملکت سرنگون شدند نسبت به ایران تعقیب می‌نمودند قطعا صرف‌نظر می‌نماید... دولت شوروي روسيه تمام معاهدات و مقاولات و قراردادها راكه دولت تزاري روسيه با ايران منعقد نمود ،‌ و حقوق ملت ايران را تضييع مي‌نمود، ‌ملغي واز درجه‌ي لعتبار ساقط شده اعلان مي‌نمايد.
در فصل يلزدهم مكان عهد نامه كه اشاره به مسايل درياي مازندران دارد، مي‌خوانيم :
نظر به اين‌ كه مطابق اصول بيان شده در فصل اول ابن عهد‌نامه ، عهدنامه‌ي منعقده در 10 فوريه 1828 مابين ايزان و روسبه در تركمان‌چاي نيز كه فصل 8 آن حق داشتن بحريه را در درياي مازندران از ايران سلب نموده بود ، از درجه اعتبار ساقط است . معهذا طرفين متعاهدين رضايت مي‌دهندكه ا ز زمان امضاي اين معاهده،‌ هر دو بالسويه حق كشتي‌راني آزادرا در زير بيرق‌هاي خوددربحرخزر داشته باشد.
روز پنجم فروردين ماه 1319(25مارس 1940) ، قرارداد بازرگاني و بحرپيمايي ميان دولت ايزان و اتحاد شوروي بسته شد. در اين قرارداد به حق بهره‌گيري يكسان و انحصاري دو دولت، از درياي مازندران ، چه از نظر كشتي‌راني(ماده13) و چه از نظر استفاده از منابع طبيعي( بند 4 ماده12) ، به گونه روشن و غير قابل تعبير اشاره شده است :
طرفين متعاهدين بر طبق اصولي كه در عهدنامه‌ب مورخ 6 فوريه 1921 بين ايران و جمهوري متحد سوسياليستي، شوروي روسيه اعلام گرديده است. موافقت دارند كه در تمام درياي خزر كشتي‌هايي جز كشتي‌هاي متعلق به ايران يا انحاد شوروي سوسياليستي و يا متعلق به اتباع و بنگاه‌هاي بازرگاني و حمل و نقل كشوري يكي از طرفين متعاهدين كه در زير پرچم ايران يا زير پرچم اتحاد جماهير شوروي سوسياليستي سير مي‌نمايند، نمي‌تواند وجود داشته باشد.
بند 4 ماده 12 مقرر مي دارد:
هر يك از طرفين متعاهدين ماهي كيري را در سواحل خود در حد10 ميل دريايي به كشتي‌هاي خود اختصاص داده و اين حق رابراي خود محفوظ مي‌دارند
...
فروپاشي اتحاد شوروي و تقسيم آن به چندين كشور،تاثيرات متعددي بر موقعيت رژيم حقوقي درياي مازندران برجاي گذارده است.كمي در اين خصوص برايمان بگوييد؟

روز سی‌ام آذر ماه 1370 (21 دسامبر 1991)، اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی فرو پاشید و در این فرآیند پرچم داس و چکش از فراز کرملین فرود آورده شد.
با فروپاشی نظام اتحاد شوروی، دگرگونی ژرفی در مناطق قفقاز و آسیای میانه پدیدار گردید. در اثر فروپاشی مزبور، سه جمهوری در منطقه­ی قفقاز و پنج جمهوری بر پهنه‌ی آسیای میانه ایجاد شدند. این جمهوری‌ها بر سرزمین‌هایی شکل گرفتند که موضوع قراردادهای گلستان، ترکمان‌چای و آخال بودند. در این میان، سه جمهوری از جمهوری‌های یاد شده، یعنی جمهوری‌های آذربایجان (اران)، قزاقستان و ترکمنستان، دارای مرز آبی در دریای مازندران‌اند. برابر این رخداد عظیم تاریخی که بی‌شک از مهم‌ترین رویدادهای سده‌ی بیستم به شمار می­رود و رابطه‌ی گسست ناپذیر با تاریخ و منافع حیاتی ملت ایران دارد. حکومت جمهوری اسلامی می‌بایست پی‌آمدهای فروپاشی نظام شوروی را در پرتو قراردادهای یاد شده مورد تجزیه و تحلیل قرار می‌داد و موضع دقیق خود را در راستای حفظ منافع ملت ایران، اعلام می‌کرد.
اما برخلاف اصول برخاسته از حفظ منافع ملی، وزارت امور خارجه­ی جمهوری اسلامی، برابر فرآیند فروپاشی نظام شوروی و تغییرات عمده‌ی جغرافیایی و سیاست جغرافیایی (ژئوپلتیک) منطقه، نه تنها واکنش دقیق و صریحی نشان نداد بلکه با اعلام نظرهای گوناگون از سوی مقام‌های مختلف، بر سردرگمی سیاست خارجی کشور در این زمینه افزوده شد.

رژيم حقوقي درياي مازندران بر چه اصولي بنا شده است و قرارداد مودت ميان ايران و شوروي حائي چه اصول و بند هايي بوده است؟آيا اين قرارداد نمي تواند نافي ادعاهايي باشد كه اين روزها در نفي سهم 50 درصدي ايران از درياي مازندران مطرح مي شود؟

در حال حاضر، رژیم حقویق دریای مازندران (کاسپیان) برپایه‌ی قرارداد مودت (1921) و بازرگانی و بحرپیمایی (1940)، میان دولت ایران و اتحاد شوروی استوار است.
چنان که اشاره شد، برپایه‌ی فصل یازدهم قرارداد 1921 و نیز بند 4 ماده 12 قرارداد بازرگانی و بحرپیمایی 1940، ایران و اتحاد جماهیر شوروی از نظر کشتیرانی و بهره‌برداری از منابع آبزیان دریای مازندران دارای حق برابر و مساوی‌اند. مهم آن که سفیر کبیر دولت اتحاد شوروی در تهران که قرارداد 1940 را از سوی دولت خود امضا کرده است، در روز امضای قرارداد (5 فروردین 1319 - 25 مارس 1940) در نامه‌ای به وزیر امور خارجه‌ی ایران، با روشنی کامل از دریای مازندران به عنوان دریای ایران و شوروی نام می‌برد.
وی به وزیر امور خارجه ایران می‌نویسد :
«... با نهایت توقیر مراتب زیر را به استحضار آن جناب می‌رساند : ... نظر به اینکه دریای خزر که طرفین متعاهدین آن را دریای ایران و شوروی می‌دانند ...»
در پاسخ، وزیر خارجه‌ی ایران، به «ماتوی فیلیموتو» سفیرکبیر دولت اتحاد شوروی می‌نویسد :
«... با کمال توقیر وصول نامه مورخ 25 مارس 1940 آن جناب را که به مضمون ذیل است تایید می‌نمایم ... دریای خزر که طرفین متعاهدین آن را دریای ایران و شوروی می‌دانند ...»
ماده 13 قرارداد بازرگانی و بحرپیمایی میان ایران و شوروی، تصریح می‌کند :
...طرفین متعاهدین بر طبق اصولی که در عهدنامه‌ی مورخ 6 فوریه 1921 بین ایران و جمهوری متحده سوسیالیستی شوروی روسیه اعلام گردیده است، موافقت دارند که در تمام دریای خزر کشتی­هایی جز کشتی‌های متعلق به ایران یا اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی و یا متعلق به اتباع و بنگاه‌های بازرگانی و حمل و نقل کشوری یکی از طرفین متعاهدین که زیر پرچم ایران یا پرچم اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی سیر می‌نمایند، نمی‌تواند وجود داشته باشد ...»
بدین‌سان، مفاد قراردادهای 1921 و 1940 و نیز نامه‌های پیوست قرارداد 1940، روشن می‌سازند که :
1. دریای مازندران یک دریای بسته است.
2. این دریا در ید مالکیت و حاکمیت متساوی دو دولت ایران و شوروی قرار دارد.
3. از آن‌جا که تحدید حدودی در دریای مزبور میان ایران و شوروی به عمل نیامده است، مالکیت و حاکمیت دو دولت بر این دریا به گونه مشاع است.
برای تاکید بر این امر که دریای مازندران یک دریای بسته است، تبصره ماده دوم قانون راجع‌به اکتشافات و بهره‌برداری از منابع طبیعی فلات قاره‌ی
ایران مصوب بیست و هشتم خرداد ماه 1334، تصریح شده است : «... در مورد بحر خزر مبنای عمل طبق اصول حقوق بین‌المللی مربوط به دریای بسته بوده و می‌باشد ...»

به نظر مي رسد عدم نياز فوري ايران به منابع نفتي درياي مازندران علتي بر عدم پيگيري حقوق مطلق ايران از سهم 50 درصدي خود در درياي مازندران باشد.به نظز شما تقابل هاي آينده كه به احتمال زياد بر سر انرژي خواهد بود،تاثيري بر معادلات رژيم حقوقي درياي مازندران خواهد داشت؟

برخلاف سده‌ی بیستم که جغرافیای برخورد برپایه‌ی جهان‌بینی (ایدئولوژی) قرار داشت، در سده‌ی بیست و یکم جغرافیای برخورد برپایه‌ی منابع قرار دارد. اهمیت منابع، گستره‌ی برخورد را تعیین می‌کند. در این میان، مهم‌ترین عاملی که مرزهای جغرافیایی نوین برخورد را در جهان تعیین می‌کند، نفت و گاز است. قطع این مواد، دارای پی‌آمدهای مرگ‌بار برای کاربران آن و به ویژه جهان صنعتی غرب است. از این‌رو، تضمین جریان آزاد آن مساله‌ی مهم و امری حیاتی است.
با در نظر گرفتن این نکته که مصرف جهانی انرژی سالانه، كمابيش 3 در صد افزایش می‌یابد، رقابت برای دست یابی به ذخیره­های عظیم انرژی در سال‌های آینده شدیدتر خواهد شد. شورای امنیت ملی آمریکا در گزارش سالانه‌ی خود پیرامون سیاست امنیتی در سال 1999 میلادی (1378 خورشیدی) نوشت : «برای آمریکا اطمینان از دست‌یابی به نفت وارداتی هم‌چنان حیاتی خواهد بود.»
بنابراین ما باید توجه خود را به ثبات در مناطق تولیدی کلیدی ادامه داده تا اطمینان یابیم که دسترسی و جریان آزاد این منابع تضمین گردیده است.
جغرافيای نوین برخورد كه با جغرافیای نفت، هم‌خوانی کامل دارد، مناطق زیر را در بر می‌گیرد : خلیج‌فارس، دریای مازندران، آسیای میانه، دریای چین. با هر اندازه دانش کم، درمی‌یابیم که ایران در دل جغرافیای نفت قرار دارد. حضور در این پهنه، نمایان‌گر اهمیت کشورها و سرزمین‌هاست و از سوی دیگر قرار گرفتن در مرکز تنش‌ها و کشمکش‌هاست. بدین‌سان، ایران بار دیگر در موقعیت «دل جهان» قرار گرفته است. زیرا نقطه‌ی ثقل جغرافیای نفت، از نظر استقرار، سرزمینی، ایران است. ایران، در شمال خلیج‌فارس، جنوب دریای مازندران و غرب آسیای میانه قرار دارد. مناطق یاد شده و دریای چین (با اهمیت کمتر و شاید مدعیان بیش‌تر)، پهنه‌ی اصلی جغرافیای نفت را تشکیل می‌دهد.
آیا عظمت زمان و موقع ایران را درک می‌کنیم و توان آن را داریم که به درستی ایران را در جایگاه «دل جهان» قرار دهیم؟ با هزار افسوس باید گفت که قراین و نشانه‌ها، خلاف این امر را نشان می‌دهند.
كوتاه سخن، حقوق تاریخی و قانونی ملت ایران برپایه‌ی قراردادهای موجود میان ایران و اتحاد شوروی، روشن و مسجل و مسلم است.
هیچ‌کس و هیچ مقام نمی‌تواند و اجازه ندارد که از سوی ملت ایران قراردادی را امضا کند که کوچک‌ترین خدشه بر منافع و مصالح ملت ایران در دریای مازندران وارد کند.
از آن‌جا که تحدید حدود میان ایران و اتحاد شوروی در دریای مازندران به عمل نیامده است، پذیرش سهم کم‌تر از 50 در صد، در حکم تجزیه‌ی ایران است.